کد مطلب:129413 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119
نخستین شهید نهضت حسینی از بنی هاشم
مسلم بن عقیل را به بالای قصر بردند. او در آن حال تسبیح می گفت و استغفار می كرد و می گفت: خداوندا میان ما و مردمی كه ما را فریفتند و رهایمان كردند، خود داوری فرما. او پیوسته بدین حال بود تا آن كه وی را بالای قصر بردند و آن شامی آمد و آن حضرت را گردن زد.» [1] .
در روایت طبری آمده است: ابن زیاد گفت: آن كسی كه ابن عقیل بر سر و شانه اش زده كجاست؟ چون او را آوردند، عبیدالله گفت: بالا برو و تو او را گردن بزن. او را بالا بردند و در حالی كه تكبیر سر می داد و بر فرشتگان خداوند و پیامبرانش درود می فرستاد و می گفت: پروردگارا میان ما و مردمی كه ما را فریفتند، به ما دروغ گفتند و ما را خوار كردند داوری فرما. مسلم را به جایی مشرف به بازار قصابان [2] . امروز بردند و گردن زدند و پیكرش را در پی سرش افكندند!» [3] .
در روایت طبری آمده است: ابن زیاد گفت: آن كسی كه ابن عقیل بر سر و شانه اش زده كجاست؟ چون او را آوردند، عبیدالله گفت: بالا برو و تو او را گردن بزن. او را بالا بردند و در حالی كه تكبیر سر می داد و بر فرشتگان خداوند و پیامبرانش درود می فرستاد و می گفت: پروردگارا میان ما و مردمی كه ما را فریفتند، به ما دروغ گفتند و ما را خوار كردند داوری فرما. مسلم را به جایی مشرف به بازار قصابان [2] . امروز بردند و گردن زدند و پیكرش را در پی سرش افكندند!» [3] .
[1] الفتوح، ج 5، ص 103.
[2] الارشاد، (ص 199): «در جاي كفاشان».
[3] تاريخ الطبري، ج 3، ص 291.